چنگیزسیبیلی اینجاست...



این جدیده! خیلی بامزه است! ﺷﻤﺎ ﻛﺪﻭﻣﻴﻦ؟.

خیلی درسته اینو  نه به خاطر عقاب جذابش بلکه  به خاطر جوجه ببوگلابیش میگم



ﻓﺮﻭﺭﺩﻦ جغد

ﺍﺭﺩﺒﻬﺸﺖ .خروس

ﺧﺮﺩﺍﺩ .جوجه

ﺗﺮ بوقلمون

ﻣﺮﺩﺍﺩ .طاووس

ﺷﻬﺮﻮﺭ کلاغ

ﻣﻬﺮ طوطی

ﺁﺑﺎﻥ .شاهین

ﺁﺫﺭ اردک

ﺩ قو

ﺑﻬﻤﻦ .عقاب

ﺍﺳﻔﻨﺪ لک لک


ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻪ ﺭﻭﺯ هستید؟ 

1 مونگول

2 ﺟﺬﺍﺏ

3پا پرانتزی

4 ﺑ ﺧﺎﻝ

5 ﻣﻐﺮﻭﺭ

6 ﺟﺬﺍﺏ

7 ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺲ

8 ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ

9 ﺗﻨﻬﺎ

10 ﺧﻮﺵ ﻟﺒﺎﺱ

11 ﺧﻮﺷﺘ

12 ﻧﺴﺐ

13 ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ

14 ﺻﺒﻮﺭ

15 ﺑﺎﺫﻭﻕ

16 ﻢ ﺣﺮﻑ

17 ﺧﻮﺵ ﺍﻧﺪﺍﻡ

18 ﺑﺒﻮﻼﺑ

19 ﺧﻮﻭﻭﺷﻞ

20 شیک ﻮﺵ

21 ﻋﺎﺷﻖ

22 ﻣﺤﺘﺮﻡ

23 ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻲ

24 ﺗﻮ ﺩﻝ ﺑﺮﻭ

25 ﺧﻮﺵ ﺩﻝ

26 باﻭﻓﺎ

27 ﺮﻧ

28 ﺷﺠﺎﻉ

29 ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ

30 ﻣﺤترم

31باصفا

 


 یه بار با رفقا رفتیم پیتزا بخوریم 

دیدین تو این منو ها میزنن پیتزای قارچ و گوشت بعد پایین تر میزنن پیتزای قارچ و گوشت ویژه . پیتزای گوشت و ذرت پایین تر پیتزای گوشت و ذرت ویژه دیگه همینجور پیتزای کوفت و پیتزای کوفت ویژه 

که البته فرقشون به همون لغت ویژه ختم نمیشه بلکه به صفرای جلوی قیمت مربوط میشه 

من سفارشمو به دوستام گفتم رفتم بالا در بهترین ویو لب پنجره که البته از اونجا فقط کار خرابی کفترا رو پل گاز و میشد تماشا کرد :/

اقا بعد کلی معطلی پیتزا رو اوردن با رفقا زدیم به رگ .قبل اینکه بریم پایین حساب کتاب کردیم هرکس چقد باید بده که بتونیم به اونی که مادر خرج شده پس بده. اما بعد از شنیدن مبلغ حساب چشمای هممون گرد شد مادر خرجمون گفت اقا چطور شد ؟ 

اقاهه گفت یک پیتزای فلان ویژه داشتید یک بیسار ویژه یک بلای ویژه 

گفتیم ما که ویژه سفارش نداده بودیم :| اقاهه رو کرد به خانومه گفت تو موقع گرفتن سفارش نپرسیدی ویژه میخوان یا نه ؟

هیچی دیگه جونم براتون بگه با پول غیر ویژه پیتزای ویژه خوردیم

البته بعد از اون ماجرا دیگه هرگز اونجا نرفتیم چون اخه پیتزایی که جلوی ما گذاشت نه از نظر محتویات نه سایز هیچ برتری نسبت به بقیه پیتزا های عمرم نداشت که ما بفهمیم ویژه است .اگه پیتزا ویژشون این بود  معمولیشون  چی بود پس ؟:/





این فیلم به درد فیلم بازای واقعی میخوره نمی تونم بگم بهترین فیلم امریکایی بود که دیدم اما این فیلم یه فرق بزرگ با بقیه فیلمای امریکایی داشت اونم این بود که خبری از نتیجه گیری آمریکایی خوب است یا آمریکایی فرشته است ال است بل است نیست اتفاقا همین موضوع در چند سکانس باعث خنده دار شدنش میشد حتی فیلم خیلی هم دیالوگ نداره ولی ماشالله اینقد نقش اصلی خوش قیافه است سوکوتشم قشنگه

نویسنده : هانیه :)



فارغ از اینکه من آدم بسیار وحشی و تند خویی هستم عدم تفاهم با طرف مقابل هم میتونه سبب انفجار اینجانب شود و ترکش هاش به سمت همه میره از جمله خودم :(

+ تونستم خلع سلاح کردن رو یاد بگیرم در تلاش برای یاد دادن بهش بودم که با سوال حالا این به چه درد میخورش مواجه شدم خب منطقی بود دلیلی برای برخورد اون با اسلحه وجود نداره اونم یکی از اون فاصله نزدیک بخواد بهش شلیک کنه . زندگی فیلم مگه ؟:| 

ولی خب همچنان معتقدم باید بلد باشه :/




این فیلم مثه همه فیلمای دیگه پیرامون این بود که امریکایی فرشته است والبته که ژاپنیا خونخوارن :| ولی با این تفاوت که براساس زندگی واقعی بود  در مجموع فیلم خوبی بود اگه دوس دارید فیلمای روز ببینید و سکانسا روشن و دلچسب باشه و کلی آدم خوشتیپ و اخرین امکانات همراه نقش اصلی باشه این فیلم بدردتون نمیخوره اگه هم از دلو روده پخش زمین و مغزای سوراخ شده و پاهای قطع شده هم خوشتون نمیاد باز این فیلم بدردتون نمیخوره ولی اگه دنبال پیدا کردن انسانیت و خدا پرستی در بدترین لحظات زندگی‌هستید این فیلم بدردتون میخوره 



اقا ما این همه سال رفتیم دانشگاه هیچ وقت خبری نبود تا اینکه بعد شش سال رفتیم امضا فارغ التحصیلیمونو بگیریم  دیدم جلو کتابخونه یه پسر جوونو یه پیرزنه درگیر شدن 

دیگه من داد زدم مشت اول ۱۰۰۰ تومن ولی خب ۱۰۰۰ تومن نمیصرفید براشون

دیگه محل ندادیم رفتیم داخل کتابخونه دیدم مسئول کتاب خونه پس از شنیدن صدای درگیری شتابان در حال دویدن سمت در خروجیه. همین حین چنگیز جلوشو گرفت گفت کجا میری؟ بیا اینا رو امضا کن. گفت ها . برو همکارم هست 

قبل اینکه جوابی بهش بدم دوید و رفت. رسیدم لب پیشخون دوتا خانوم اونور پیشخونیه گفتن بیرون چه خبر بود ؟

گفتم والا ما به فوش و فوشکاریش رسیدیم در جریان اصل مطلب نیستم این اومد شماره دانشجوی ما رو بگیره یه پسر گفت با این خانومه در گیر شده بودن؟ (این اشاره به جلوی درب ورودی) گفتم آماشالله خود خودش همبن حین اون آقاهه که رفت ببینه چه خبر اومدو یه چیزایی برای اون خانومای همکارش تعریف کرد گفتم چی شده بود ؟ متوجه شدی؟! گفت آره این خانومه بچه ها رو برده نمایشگاه کتاب تهران چهار تا از دانشجو ها رو جا گذاشته ؛ داداش دختر اومده بود دعوا 

بعد اون یکی خانومه که باز در تلاش بود اطلاعات بیشتری کسب کنه گفت دیگه نگاه نکردم وضعیتت . برو .برو . فقط برو خیلی کنجکاو بود

ولی خدایی چجوری میشه چهار نفرو جا گذشت ؟ اونم دختر اونم شهر غریب. اونم تو این وضع و اوضاع .  جلل خالق واقعا:|


داشتیم ناهار میخوردم قاشق اولو نخورده بودم که گفتم‌ شام چی بخوریم ؟ با یکم مکث گفتم فک نکنید من شکمو هستما. نمی دونم چرا امسال اینجوری شدم . خیلی رو غذا حساس شدم . جمله هنوز نقطه نگرفته بود که صدای اعضای خانواده از جمله مادر در اومد نه خیر تو از اولم اینجوری بودی فقط الان خودتو شناختی و انواع و اقسام اتفاقات و بحثایی که من سر سفره های غذا کردم ایراداتی که گرفتمو لج و لجبازیای که کردم در حد توان یاد اوری کردن :|


عما: من باید از اینجا برم

ویلیام : کی برمیگردی؟

عما : هیچوقت 

ویلیام : نه . نرو 

عما : باید برم 

ویلیام : نمیشه نری؟

عما : نه . نمیشه . تو باهام بیا میای؟

ویلیام : نه 

عما: سکوت

ویلیام: سکوت 

عما: پس من میرم پنج سال بعد برمیگردم :)

 اگه برگردم فقط به خاطر تو بر میگردم ویلیام 

ویلیام: :) . پشیمون شدم . برنگرد . فقط موقع رفتن برام دست ت بده :)

عما: سکوت 



عما: چرا این مدت باهام تماس نگرفتی؟ چرا پیغامی نذاشتی؟

ویلیام: ادرسی ازت نداشتم.

عما: خب چرا دنبالم نگشتی؟ تو که پیدا کردن من برات از هر کاری راحت تر

ویلیام: نمیدونم. چون انگیزه ای نداشتم.

عما : (زیر لب گویان) امیدوارم یه روز بیاد که منم دیگه انگیزه ای نداشته باشم. 


و همه ترس من اینه که موقع انتشار یه پست بیان بگه حد مجاز پست گذاشتنو رد کردی و نمیشه انتشار بدی 

بیان بدترین جا برای نوشتن چون گاهی نویسنده خیلی خوشحال یا خیلی ناراحت و فک و دستش پر کار میشه بیان حق نداره جلوی دهان ما برچسب بزنه 

مرگ بر بیان دیکتاتور 

+ من اینجا رو هیچ وقت دوست نداشتم.  ادما و مکان هایی که برام قانون غیر منطقی بذارن دوست ندارم


قبلا یکبار رامین دخترایی که در مقابل جمله تو مال منی پسرا واکنش نشون میدن رو نقد کرده بود

اون روز من هم به عنوان چنگیز واکنش نشون دادم و نتوستم بر بتابم که یکی به من بگه مال منی ؟ والا . مال دیگه چیه اخه؟ اصن صوبت درستی نمی باشد 

تا اینکه هانیه خانومو دیدم . عاشقش شدم. هر روز . بیشتر از دیروز و اون وقت بود که خودآگاه و ناخودآگاه .زمزمه کنان و فریاد کنان میگفتم تو هانیه ی منی . تو هانیه لجباز منی . تو هانیه وحشی منی . تو مال منی :)

اینا رو گفتم که اگه یه روز یکی رو دیدین که اینو بهتون بگه بدونین خوش شانس بودینو طرف سخت دلش پیش شماست 

امروز سالگرد همون روزی بود که من عنوان و گفتم




1355 : سخت کوش.!!!


1356 : فدا کار.!!!

1357 : با معرفت.!!!

1358 : شجاع.!!!


1359 : با غیرت.!!!

1360 : پر تلاش.!!!

1361 : احساساتی.!!!


1362 : خجالتی.!!!

1363 : راستگو.!!!

1364 : زود رنج.!!!


1365 : با مرام.!!!

1366 : وفادار.!!!

1367 : بیزار از خیانت.!!!


1368 : مهربون.!!!

1369 : خوش سلیقه.!!!

1370 : خوش خبر.!!!


1371 : زیبا رو.!!!

1372 : متنفر از دروغ.!!!

1373 : شیک پوش.!!!


1374 : عاشق.!!!

1375 : لوس و با مزه.!!!

1376 : تو دل برو.!!!


1377 : خوشگل.!!!

1378 : وفادار.!!

1379 : مدرن.!!!


1380 تا 1395 : دایناسور.!!!

 





پرسپولیسم تنها کاری که تونستم برات بکنم این بود که وقتی بچه ها میخواستن پرچمتو ۱۰۰ تومن بین هم مبادله کنن فریاد بزنمو بگم پرسپولیسی نیستی اگه کمتر از ۱۰ میلیون بفروشی اصن پرچم پرسپولیس قیمت نداره و عرق پرسپولیسی همو رو بلند کنمو صدای اونا دربیاد که کمتر از ۲۰ بفروشی پرسپولیسی نیستی . کمتر از ۳۰ پرسپولیسی نیستی .

و اینکه جلو رفتن پسر عموی روح الله باقری برای پیوستن به تیم نوجوانان استقلالو بگیرمو بگم پسر تو باید تو پرسپولیس توپ بزنی نه استقلال . فقط پرسپولیس

تبریک به تیمم  که قهرمانیاش هرسال بیشتر و بیشتر میشه

تبریک به طرفدارای واقعی تیم :)


فیلم آلفا بر اساس زندگی انسان های اولیه است که پسر رئیس قبیله از یه تپه پرت میشه پایین کسی نمی تونه نجاتش بده بنابراین اونا پسر رو تو محل حادثه ترک میکنن قبل این سفر پدر درباره گرگ ها و رئس قبیله گرگ ها که آلفا نام داره به پسرش میگه . زبان فیلم یک زبان خیالی هست و این فیلم برخلاف باقی فیلما ارزش دوبار دیدن رو داره 


بعد از ظهر داشتیم میخوابیدیم 
داداشم نشسته بود بهش گفتم خب بخواب اومد بخوابه بالشو از زیر سرش کشیدم
 بابام اینو دید اومد یکی خوابوند زیر گوش راستم بعد یکی هم زیر گوش چپم
مادرم اینو دید اومد یه عالمه داداشمو زد
بابام اینو دید یه مشت زد تو کلیه ام
 ‌رفتم تو اتاق داداشم با کمربند بابام منو زد
اومدم بیرون دیدم داداشم داره بابامم میزنه

امروز صبح رفتم پیش استاد منو جلو آقای ملکی شست گذاشت هر چی تو دهنش بود بهم گفت :|

هی میگفت من اینقد مقاله اتو تصحیح کردم تاحالا than رو اونجا گذاشتم ؟!! 

بعد از ظهر نشسته بودم دیدم استاد اس ام اس داد گفت ساعت سه بیا اتاقم 

نگو استاد فک کرده بود صبح به اندازه کافی فوش نداده بهم گفته بود برم باز منو بشوره  دوباره یه دورم ساعت سه منو شست پهن کرد. فردا زنگ نزنه بگه بیا فوشت بدم صلوات 

+ یه زمانی زندگی ما هم اینجوری بود ولی الان رابطه مون بر اساس احترام متقابل .



ﻓﺮﻭﺭﺩﻦ :ﺳﻤﺎﻕ

ﺴﻞ ﻨﻨﺪﻩ ﻭ ﺑ ﺭﻭﺡ ﺍﻣﺎ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋ

ﺍﺭﺩﺒﻬﺸﺖ : ﺯﺭﺩﻮبه

ﺑﺎﺯﻮﺵ ﻭ ﺩﻟﻘ

ﺧﺮﺩﺍﺩ : ﺎﺭ

ﺑ ﺛﺒﺎﺕ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻭﻓﺎ


ﺗﺮ : ﺩﺍﺭﻦ

ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﻣﺎ ﻧﺴﺐ ﻭ ﺳﺮﺩ

ﻣﺮﺩﺍﺩ : ﻓﻠﻔﻞ ﻗﺮﻣﺰ

ﺮﺍﻧﺮ ﻭ ﺟﺬﺍﺏ ﻭﺧﻨﺪﺍﻥ

ﺷﻬﺮﻮﺭ : ﺁﻭﺸﻦ

ﺧﻮﺏ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ


ﻣﻬﺮ : ﻧﻤ

ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺑﺎﻣﺰﻩ

ﺁﺑﺎﻥ : ﻓﻠﻔﻞ ﺳﺎﻩ

ﺮﻧﻔﻮﺫ ﻭ ﺩﻟﺴﻮﺯ ﺍﻣﺎ ﺰﻧﺪﻩ

ﺁﺫﺭ : ﻮﺩﺭ ﺳر

ﺑﺎﻣﺮﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﻟﻮﺱ


ﺩ : ﺯﺮﻩ

ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻭ ﺩﺍﻧﺎ

ﺑﻬﻤﻦ : ﺷﺮ

ﺷﺮﻦ ﻭ ﺧﻨﺪﺍﻥ

ﺍﺳﻔﻨﺪ : ﻧﻌﻨﺎﻉ ﺧﺸ

ﺩﻟﺴﺐ ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺩوزﻩ ﺑﺎﺯ

 


دوست دارم پولامو جمع کنم یه زمین کشاورزی بخرم به نسبت چیزای دیگه ای که تو این مملکته قیمتش خیلی خوبه و چون من عاشق کشاورزیم بهمم خوش میگذره

----------------------

دوست دارم جمعه ها که سر کار نمیرم غروبش برم تو یه جای شلوغ غذای خیابونی بفروشم تو بندر عباس دیده بودم مرد پشت شیشه درست میکرد همه روندشو میدیدم خیلی هم خوشمزه بود و البته که منظورم از غذای خیابونی فلافل نیست :|

----------------------

دوست دارم یه ۱۸ چرخ داشته باشم از اینا که مال کارخونه ی ماموت یه ماه که دیگه کاری ندارم بزنم به دل جاده و دشت و دمن و صحرا 



میگفت مادرم کودک شو میدید که مجری از مادرای تو استودیو پرسید بچه تون کیو بیشتر از همه دوست داره ؟
همون لحظه مادرم رو کرد به بابام گفت نرگس کیو دوس داره 
بابا گفت نرگس فقط گوشی دوست داره مامان گفت آ دخترتو نشناختی اون فقط خانم دوس داره هیچکدوم ما رو دوست نداره :(
----- 
دیشب یک کامنت از یک فرد روسی آمده بود که بعد از ترجمه متوجه شدم اونم منو دوس داره  و ابراز علاقه کرده
++++++
خواستم بگم عشق و محبتم داره تو دنیا پخش میشه . شاید نفر بعدی تو باشی .

قبل از ماه رمضون:

+ روزه میگیری؟

- نه

+ روزه خوار کافر

دیروز:

- اذان زد هانیه؟

 Haniyeh: اره

Haniyeh: نماز میخونی ؟

- آره پس من برم بخونم

Haniyeh: من فکر میکردم بل کل کافر شدی

- نه بابا فقط یه دوره نخوندم دوباره شروع کردم

 Haniyeh: مگه یه دوره نخوندی؟!؟؟

-اره

 Haniyeh: من از جهت روزخواریت گفتم کافریتو

-

Haniyeh: نخند کافر

- در مسائل منو خدا دخالت نکن.

Haniyeh: دلم میخواد  به عنوان بنده مومن با تقوای صالح دخالت کنم

- چیزی رو از قلم ننداختی؟!؟ 

 Haniyeh: چرا یکسری صفات دیگه هم هست که از گفتنش صرف نظر میکنم

- ببین چجوری خودمو لو دادما

 Haniyeh:ماه پشت ابر نمیمونه




+ از دیروز تا امروز چی خوندی؟

- اوووم . ام . اوم .چی خوندم ؟ 

+ آره میگم کدوم فصلا رو خوندی؟

- فصلا؟ اوم . اوووووم ام اووم

+( تمام مدت فکر میکردم داره زور میزنه اسم فصلا رو یادش بیاره)

- نخوندم که

+ نخوندی؟!؟ o-0

- شما نگفتین بخونم 

+ من باید بگم که؟ تو مگه فردا امتحان نداری؟!!؟ مگه بهت برنامه ندادن ؟ :|



دو راهی بی تفاوت بودن یا نبودن 

نمی تونم تصمیم بگیرم . نمیخوام اونی که ضرر میکنه باشم


 

+ من با ناخن بلند مشکل دارم  وقتی خوابم خودمو باهاش چنگ میگیرم . میشکنه حس چندشی بهم میده . کثیف میشه باز حس‌چندشی میده .دستم میزنم بهش حس چندشی میده بهم . چرا شما ناخن بلند دوست دارین ؟میرین میکارین و غیره؟!؟ البته من با مال شما مشکلی ندارم فقط نمی دونم چطور شما باهاش مشکل ندارین ولی من دارم:/ 


یکی باشه . باهاش راحت باشی . همین ساعت از روز بهش پیام بدی بگی خوابم نمیبره . اصن حس خواب نیس . بیا باهم حرف بزنیم . بعد منتظر شی . منتظر شی . جوابی نیاد بعد هر چی ترفند بلدی بزنی. به تلفنش زنگ بزنی.  به پنجره اش سنگ  بزنی . آیفونشو بزنی . بیدار شه فحشت بده ولی . ولی تنهات نذاره . بگه برنامت چیه خر بیشعور 




۱۲ راند یه فیلم آمریکایی پلیسی هست . دروغ اگه بگم بهترین فیلم پلیسی یا انتقامی  هس که دیدم .  اما دلیلی که باعث شد به شما معرفیش کنم نقش اصلی فیلم هس .
شما فکر کن کشتی کج کار باشی.بازیگر باشی. جان سینا هم باشی
ادم یاد این عبارت میفته که هر چه خوبان دارند تو یک جا داری


تقریبا یک ماه پیش یه پیرزنی تو استان ما غروب رفت سر باغ به باغ و محصولاتش سر بزنه اما هرگز به خونه برنگشت چون یه سگ اونو خورد !!!

شرح جزئیات خبر رو میتونین با سرچ عبارت خورده شدن پیرزن گیلانی توسط سگ در گوگل ببینید

 

حالا اینا رو گفتم که بگم امروز که درو باز کردم دیدم یه سگ صاف زل زده تو چشم من حالا من زل بزن اون زل بزن درو بستم رفتم تو 

والا بیرون چیکار دارم من :|

 


 تو یه همایش مالی بودم  تو یه اسلایدی درباره وام و باز پرداختاش چیز جالبی وجود داشت 

بعضی کشورا مثل چین سود وام منفی بود یعنی وام و میدن بعدا یه چیزم روش میدن به طرف حتما :| 

خودمونیم برای یه لحظه ام که شده دلت خواست چشم بادومی بودی


ه

یک تست بسیار معتبر از پورفسور حبیبی :
 چه کسی همیشه درقلب شماجای دارد؟

 این شوخی نیست . جواب تست رانگاه نکنید

 1-عددی دلخواه بین(1-8)انتخاب کنید

 2-آنرابا10جمع کنید

 3-دوباره با5 جمع کرده 

 4-بازحاصل بدست آمده رابعلاوه8 کنید

 5-این بارعدددلخواهی راکه ابتداانتخاب کرده بودیدراازحاصل کم کنید

 حالاباتوجه به لیست زیرشخصی که همیشه درقلبتان جای داردرابیابید.
 

 1-خدا

 2-پدر

 3-مادر

 4-خواهر

 5-برادر

 6-عمو

 7-دایی

 8-عمه

 9-خاله

 10-همسر

 11-دخترعمو

 12-پسرعمو

 13-دختردایی

 14-پسردایی

 15-دخترعمه

 16-پسرعمه

 17-دخترخاله

 18-پسرخاله

 19-دخترخواهر

 20-پسرخواهر

 21-دختربرادر

 22-پسربرادر

 23_من

 24-زن عمو 

 25-زن دایی

 26-شوهرعمه

 27-شوهرخاله

 شاید زیادجا خورده باشی ولی علم هم نشون داد من همیشه توقلب شماجادارم شاید یه روزی توهم مثل من شدی!!! شایدااا
 اگه شک داری دوباره عدد انتخاب کن ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ 


ل

در ژاپن ، آروغ زدن بعد از غذا نه تنها عادت ناپسندی محسوب نمیشه بلکه این حرکت بعنوان نشانه تشکر از میزبان شناخته میشه و بعضی از مردم ژاپن برای تشکر و ادای احترام به آشپز با صدای بلند آروغ میزنن !

از این به بعد، بعد از خوردن غذا به روش ژاپنی از میزبان تشکر کنید مطمئن باشین باز دعوتتون میکنه
 


یک پرستار استرالیایی بعد از 5 سال تحقیقاتش در خانه‌های سالمندان ، بزرگترین حسرت‌های آدم‌های در حال مرگ را جمع کرده و 5 حسرت را که بین بیشتر آدم‌ها مشترک بوده منتشر کرده است !

1 - کاش به خانواده‌ام بیشتر محبت می‌کردم مخصوصا پدر و مادرم
2 - کاش این قدر سخت کار نمی‌کردم
3 - کاش شجاعتش را داشتم احساساتم را با صدای بلند بیان کنم
4 - کاش رابطه‌هایم را با دوستانم حفظ می‌کردم
5 - کاش شادتر می‌بودم و لحظات بیشتری می‌خندیدم.
* من احتمالا از شماره 2 پشیمون بشم  شما چی ؟؟


آقا یادتونه ما شهریور وضع مالی خوبی نداشتیم بعد هانیه خانوم گفت برام شام درست میکنه میاره بعد دید خونه تخم مرغ نداره بعد به من گفت برو تخم مرغ بخر من گفتمش من پول ندارم ؟:| 

اقا هانیه خانوم منو واس خاطر تخم مرغ ول کرد من وقتی اوضاع مالیم خوب شد گفتم چه کنم قلب هانیه خانوم بدست بیارم چه نکنم ؟ که گفتم آها :)

تصمیم گرفتم برم کشور دوست و همسایه.  برترین کشور تخم مرغی جهان ، چین :)

اقا ما رفتیم چین اونجا همه چی اکی بود ماشالله عمو چنگیزتونم یه سر و گردن ازشون سرتر بود سیبیلامون که اصن قابل مقایسه نبود خیلی مارو تحویل گرفتن خیلی تخم مرغ دادن بهمون تا اینکه یه فوضولی تو جمع گفت این همه شونه تخم مرغ میخوای چی کنی؟ 

گفتمش میخوام کیک درست کنه چشم بادومی   به تو چه آخه

اقا ما تا به خودمون اومدیم دیدیم تو یکی از بازداشتگاه های هنگ کنگ بودیم هی میگفتن کجا میخوای کیک زرد درست کنی هی ما میگفتیم ما غلط بکنیم کیک درست کنیم اصن. هی اونا میگفتن بگو میخوای کجا کیک زرد درست کنی هی من میگفتم اقا من اصن شکلاتی بازم. کیک قهوه ای دوست دارم :| 

تهش ما رو بردن دادگاه برامون حبس بریدن به جرم نقض تحریمای امریکا :| 

خلاصه بچه ها این بود ماجرای تخم مرغی عمو و علت غیبت این مدت  :| 

+هانیه خانوم کجایی ببینی بر چنگیزت چی گذشت ؟  


 

درکلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: 
«فکر می کنی میشه هنگام دعا کردن سیگار کشید؟»
ماکس میگه: 
«چرا از کشیش نمی پرسی؟»

جک نزد کشیش می رود و می پرسد: «می توانم وقتی در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم.»
کشیش پاسخ می دهد: «نه، پسرم، نمیشه. این بی ادبی است.»
جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند.
ماکس میگه: «تعجبی نداره. تو سئوالت رو درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.»
ماکس نزد کشیش میره و می پرسه « وقتی در حال سیگار کشیدنم می تونم دعا کنم؟»
کشیش مشتاقانه پاسخ می ده: «مطمئناً، پسرم.
مطمئناََ‌!!!

حالا امروزی تر:
کسی که نماز میخونه و روزه میگیره ، میتونه اختلاس و ی کنه؟ نه!

کسی که اختلاس و ی میکنه، میتونه نماز بخونه؟ بله مطمئناً!
پس باید سوال رو درست پرسید! ‌‌‌‌‌‌ 


4 شب متوالیه که آش خوردم و این اولین بار که وقتی داشتم میخوردمش حس کردم کهیر دارم میزنم ●○

                                 --

اما . اما بهترین اتفاق امروز دقیقا وقت ناهار زنگ و زدن غذای نذری اوردن دمشون گرم 

آخ  گشنم شد:( .  الان تو زندگیم هرچی میتونم بخورم الا آش :| 

همیشه برام سوال بود اینا کیا هستن میرن آش کده به منم میگن بیا ؟:| 

وجدانا من زورم میاد پول بدم برای آش چند ماه صبر کنید یکی نذری میاره براتون دیگه :|


 

اشیاء خنده دار ماه تولدتون:

فروردین :کولمن. سرد وبی احساس

اردیبهشت: کفگیر. ساده و روراست و مهربان

خرداد: آبکش. جذاب و ملوس

تیر: شیلنگ. حساس و خودخواه

مرداد: هاونگ(هونگ). سنگین و با وقار

شهریور: آفتابه. ساده و بی آلایش

مهر: ﺩﺑﻪ ی ﺷﻮﺭ. ﺑﺎﻧﻤﻚ و رازدار

آبان: گوشتکوب. افسرده و کوبنده

آذر: جا ﻗﺎﺷﻘﻲ. ﺧﺴﺘﻪ و دلربا

دی: قوری. مغرور و زودجوش

بهمن: فرغون. کاری ومهربان

اسفند: لگن حمام. ساده و صمیمی

 


+ فقط اسفند و شهریور به خصوص شهریور


مامان : هانیه حالش بد

بابا: چطور؟

مامان: تب کرده . پاهاشم یخ :(

یهو دیدم بابا اومده تو اتاق 

پاهامو از توی پتو  پیدا کرد همچی فشار داد که نزدیک بود قطعش کنه :/

اومدم بگم اخ دردم گرفت یهو دیدم با پشت دست خوابوند تو پیشونیم:| 

خو پدر من ، لمس هم کنی میتونی دما رو متوجه بشی چرا بزن بزن راه انداختی :|

در نهایت نتیجه معاینه رو  به این ترتیب به مادر اعلام کردن :

به خواهرش زنگ بزن بگو تنها وارث خونواده اونه 

بابا :

مامان:

من:

باز هم من :


 

حتما مطالعه بفرمایید

آیا زمستان سختی در پیش است؟!

سرخ پوستان از رییس جدید پرسیدند: آیا زمستان سختی در پیش است؟ رییس جوان قبیله که نمی دانست چه جوابی بدهد گفت: برای احتیاط بروید هیزم تهیه کنید.

سپس به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا امسال زمستان سردی در پیش است؟ و پاسخ شنید: اینطور به نظر می آید.

پس رییس دستور داد که بیشتر هیزم جمع کنند، و بعد یک بار دیگر به سازمان هواشناسی زنگ زد: شما نظر قبلی تان را تأیید می کنید؟ و پاسخ شنید: صد در صد

رییس دستور داد که همه سرخپوستان، تمام توانشان را برای جمع آوری هیزم بیشتر بکار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ زد: آقا شما مطمئنید که امسال زمستان سردی در پیش است؟ و پاسخ شنید: بگذار اینطور بگویم؛ سردترین زمستان در تاریخ معاصر.

رییس پرسید: از کجا می دانید؟ و پاسخ شنید: چون سرخ پوست‌ها دارند دیوانه وار هیزم جمع می‌کنند!

برخی وقتها ما خودمان مسبب وقایع اطرافمان هستیم. حالا بنظر شما خودرو، دلار، طلا، گوشت، مرغ و . باز هم گران می شود!؟
 کمتر هیزم جمع کنیم!

 


 

ﺪوم ماه ب دنیا اومدید؟
اماده ای  دﻟﻞ ﻣﺮﺘﻮ ﺑﺪﻭنی

ﻓﺮﻭﺭﺩﻦ: ﺧﻠ ﺭﻠﺲ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ ﺷﺎﺩ ﺳﺮﺗﻮ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻤﺮ
اﺭﺩﺒﻬﺸﺖ: ﺍﺯ بس مهربونی به خاطر عشقت ﻣﻤﺮ☺️
ﺧﺮﺩﺍﺩ: از خندیدن زیاد میمیری

ﺗﺮ: ﺗﻮ ﻧﻤﻤﺮ ﻭ ﻟﻘﺐ ﻧﻤﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻦ ﻣﺮ
ﻣﺮﺩﺍﺩ: ﺩﻋﻮﺍ ﺮﺩﻥ ﻣﻤﺮ ﻭﻟ ﺟﺎﺕ ﺗﻮ ﺑﻬﺸﺘﻪ♥️ 
ﺷﻬﺮﻮﺭ: ﺍﺯ ﺑﺲ ﺧﻮﺑ ﺸﻢ ﻣﺨﻮﺭ ﻣﻤﺮ

ﻣﻬﺮ: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻪ ﺘ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭﺳﺖ ﺣﺴﺎﺑ ﻣﻤﺮ ولی بعدا تو زنده میشی تا دیه بگیری، اصلا تو شری
ﺁﺑﺎن: ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﺩﺳﺸﻮ ﻣﻤﺮ در حالیکه دستت تو بینیته
ﺁﺫﺭ: ﺍﻻﻧﻢ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺎ

ﺩ: بر اثر که آنهم در آغوش یار میمیری
ﺑﻬﻤﻦ: اسهال میگیری. دنیا رو به لجن میکشی ولی نمیمری چون به عزارییل رشوه دادی
ﺍﺳﻔﻨﺪ: ﺗﺎ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻠﺘﻮ ﻧﺸ ﻧﻤﻤﺮ ♥️

 

 

+ فقط بهمنش


بشر چطور می‌تواند آخرامان زامبی را پشت سر بگذارد؟

به گزارش اسپوتنیک به نقل از «دیلی میل»، ریاضی‌دانان دانشگاه «شفیلد» بریتانیا به مدلسازی نتایج انواع تاکتیک زنده‌ماندن در آخرامان زامبی دست زدند و به این نتیجه رسیدند که بهترین راه مبارزه با زامبی ها (مردگان متحرک)، پایان گسترش این بیماری است.

محققان به این نتیجه رسیدند که تلاش برای فرار از دست زامبی ها بیفایده است. زیرا واکنش این نوع از مردگان نسبت به آدم زنده دقیق‌تر و سریعتر است. از اینرو در وهله اول باید واکسن ضد «زامبی» ساخته شود تا مانع از گسترش این بیماری شود.

آلکس بست متخصص دانشگاه «شفیلد» در این خصوص گفت: «با استفاده از ریاضیات، می توانیم معین کنیم چه مقدار واکسن برای جلوگیری از گسترش این بیماری کافی خواهد بود».

با کمک مدلسازی، محققان می توانند بروز این بیماری و مبارزه با آن را پیش‌بینی کنند. آنهامعتقدند که زامبی ها در صورتی که مورد حمله قرار بگیرد به انسان زنده حمله خواهند کرد. یعنی در زندگی واقعی «مردگان متحرک» می توانند در جامعه زندگی کنند و حتی سر کار بروند. از اینرو بهترین راه حل «آخرامان زامبی» می تواند آموزش زامبی ها برای زندگی در دنیای زنده ها باشد.

+من که نگرفتم اینا چی میگن ؟ الان خارجیا قضیه زامبی رو جدی گرفتن ؟:| 

 

 


 

ℓℓℓℓℓℓ
ℓℓℓℓ ℓ
ℓ ℓℓℓℓ
ℓℓℓℓ ℓ
ℓℓℓℓℓ
ℓℓℓℓ ℓ
ℓℓℓℓℓℓℓℓℓ

‌‌
این جوکو تو صفحه دکترا دیدم ؛ خودشون که خیلی میخندیدن!

بخند کلاس داره
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 


 ن

یه همکلاسی داشتیم یه سال یازده تا تجدید آورده بود 
تابستون خوند همه رو قبول شد باباش بهش گفت تو که میتونی بخون خرداد قبول شو دیگه

گفته بود پدر جان اونایی که خرداد قبول میشن عقل ندارن اونا نه ماه درس میخونن سه ماه بازی میکنن 
من نه ماه بازی میکنم سه ماه درس میخونم


تمامی علائم کرونا رو دارم. تب. آبریزش بینی عطسه. و از همه مهمتر اونقدر قوی نیست که بتونه منو خونه نشین کنه که نشانه اصلیشه 

الان تنها چیزی که برام مهم اینه که من به کسی ندمش:/

دلم نمیخواد یه ویروس پخش کن باشم :/

خوبی. بدی که ندیدین سراسر خوبی بودم. خودم حلالتون میکنم :))


ابن سیرین به کسی گفت: چگونه‏ ای؟
گفت: چگونه است حال کسی که پانصد درهم بدهکار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟

ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبکار بده و باقی را خرج خانه کن و لعنت بر من اگر پس از این حال کسی را بپرسم!

گفتند: مجبور نبودی که قرض و خرج او را بدهی.
گفت: وقتی حال کسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ‏ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی.

رسم مردانگى و رفاقت اینچنین است

 


برف و دوس دارم برف بازی هم دوست دارم 

بودن زیر برفم دوست دارم ولی شماهم چارتا لودر بندازین تو خیابون دیگه بابا 

دیروز یه مجری داشت با یکی از مسئولین صحبت می‌کرد 

یهو طرف گفت مردم دیگه خیلی به مسئولین وابسته شدن 

مردم وابسته شدن

حرفش بهم برخورد :/

 

چند دیقه پیشم که زله اومد. منو چنگیز جامون امن فعلا. حالمون خوبه اما همشهری هم استانیامون الان شریط بدی دارن :/


یه سر رفتم داروخونه از بقل باجه اول رد شدم خانومه به آقاهه گفت ماسک نداریم . از کنارش رد شدم رفتم تو نوبت وایستادم دیدم کلی آدم مسن ریختن تو میگن ماسک میخوایم  آقاهه میگفت ماسک نداریم وقتی یکی برای سومین بار پرسید یکم عصبانی شد و به شیشه اشاره کرد گفت  نوشتیم که

.ماسک نداریم.گفت آها نوشتی. بله دوستان از الان قحطی شروع شد

سالم باشید. ❤️



پنج قورباغه در یک برکه زندگی می کردند. یک قورباغه تصمیم گرفت بپرد.
سوال:«چه تعداد قورباغه باقی می ماند؟»
جواب:«پنج عدد!»
«چرا؟»
«چون تصمیم گرفتن، انجام دادن نیست.»
درواقع تفاوت برنده با بازنده در عمل و بی عملی است.
هرگاه کسی طرحی را اجرا می‌کند، می بینید که ده نفری قبل از او به این طرح فکر کرده اند، اما فقط به آن فکر کرده اند نه عمل!
آلفرد موفتا
از کتاب عمر کوتاه نیست ما کوتاهی می کنیم 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

موج کویر خسته تر از آنیم علوم أهل البیت علیهم السلام Volleyball Pic خريد گل دانلود آهنگ های هات ماشین آلات فروشگاه مأدبه